English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2278 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nurser U شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vitrescence U امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
boasts U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
putty powder U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
jeweller's putty U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
foster U شیردادن
fosters U شیردادن
fostering U شیردادن
fostered U شیردادن
optical U شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
breast-feeds U با پستان شیردادن
breast-fed U با پستان شیردادن
breast-feed U با پستان شیردادن
dan U درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
One point for you. U یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
direct reading dial U درجه بندی برای قرائت مستقیم
feeding bottle U بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding-bottle U بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding-bottles U بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
ink bottle U شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman U تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass U شیشه سنگ شیشه تختهای
windage U درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
little go U نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
humidistat U اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
flatbed U وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
grader U ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
v ring U تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
stair stepping U روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
kinchin U کودک
tyke U کودک
toddlers U کودک نو پا
infant U کودک
infants U کودک
bantling U کودک
child U کودک
it U ان کودک
toddler U کودک نو پا
tike U کودک
baby U کودک
babies U کودک
chits U کودک
chit U کودک
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
nurseries U مهد کودک
nursery U مهد کودک
kid U کودک بچه
pediatrics U پزشکی کودک
schoolchild U کودک دبستانی
kidded U کودک بچه
child law U حقوق کودک
rejected child U کودک مطرود
child psychiatry U روانپزشکی کودک
child psychology U روانشناسی کودک
babyish U کودک مانند
pedology U کودک شناسی
kidding U کودک بچه
child study U کودک پژوهی
child centered U کودک محور
infantilism U کودک ماندگی
infanticide U کودک کشی
child development U رشد کودک
puerilism U کودک خویی
puerilism U کودک منشی
day care center U مهد کودک
carrycot U صندلی کودک
kindergartens U باغ کودک
kindergarten U باغ کودک
carrycots U صندلی کودک
suckled U کودک شیرخوار
childproof U کودک ایمن
feral child U کودک وحشی
suckling U کودک شیرخواره
suckles U کودک شیرخوار
suckle U کودک شیرخوار
schoolchildren U کودک دبستانی
glass wool U پشم یا براده شیشه پشم شیشه
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
enelicomorphism U بزرگسال انگاری کودک
pedometer U رشد سنج کودک
child abuse U بهره کشی از کودک
problem child U کودک مشکل افرین
wolf child U کودک گرگ پرورده
eros U صورت کودک بالدار
backward child U کودک عقب مانده
pedimeter U رشد سنج کودک
child guidance clinic U درمانگاه راهنمایی کودک
suckling U کودک شیر خوار
child rearing practices U شیوههای پرورش کودک
babes U کودک شخص ساده و معصوم
toddles U کودک تازه براه افتاده
toddling U کودک تازه براه افتاده
toddlers U کودک تازه براه افتاده
babe U کودک شخص ساده و معصوم
toddled U کودک تازه براه افتاده
weanling U کودک تازه از شیر گرفته
toddle U کودک تازه براه افتاده
pedagogy U فن اموزش وپرورش کودک للگی
toddler U کودک تازه براه افتاده
dewy eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
childlike U ساده وبی الایش کودک مانند
dewy-eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
teething ring U حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal. U مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
Cupid U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. U من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
panes U شیشه
plate U شیشه
bottle U شیشه
bottles U شیشه
glass U شیشه
pane U شیشه
plates U شیشه
glazier U شیشه گر
glass blower U شیشه گر
water glass U اب شیشه
glazier U شیشه بر
glass cutter U شیشه بر
glassblower U شیشه گر
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
fiberglass U پشم شیشه
case-bottle U شیشه چارپر
sight glass U شیشه مرئی
colored glass U شیشه رنگی
silicate of soda U شیشه مایع
safety glass U شیشه اطمینان
plate glass U شیشه لوحی
glasshouse U شیشه گرخانه
glazing U شیشه بری
glasshouses U شیشه گرخانه
safety glass U شیشه ایمنی
glazing U شیشه کاری
glassy U شیشه مانند
safety glass U شیشه نشکن
safety glass U شیشه بی خطراتومبیل
vitriform U شیشه مانند
glass U شیشه الات
glassware U شیشه الات
fibreglass U پشم شیشه
fibreglass U شیشه لیفی
sandiver U ریم شیشه
sandiver U خلط شیشه
obsidian U شیشه معدنی
sheetglass U شیشه ورق
obscured glass U شیشه مات
sheetglass U ورق شیشه
obscured glass U شیشه تار
foamglass U شیشه اسفنجی
foamglass U شیشه کفی
focusing screen U شیشه مات
sheet glass U شیشه ورقی
lead glass U شیشه سربی
glassware U فروف شیشه
glaziery U شیشه بری
vitrification U تبدیل به شیشه
tempered glass U شیشه ابداده
vitrification U شیشه سازی
hyaline U شیشه مانند
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
opaque glass U شیشه کدر
glass U شیشه گرفتن
opalline U شیشه مات
scent bottle U شیشه عطری
optic U شیشه عینک
opaline U شیشه مات
granulated glass U شیشه اج دار
case bottle U شیشه چارپهلو
cast glass U شیشه ریخته گی
lead work U شیشه اندازی
sodium metasilicate U شیشه مایع
glass fibers U الیاف شیشه
glazes U شیشه انداختن
crown glass U شیشه گردیاچرخی
glaze U شیشه انداختن
glassman U شیشه فروشی
mirror glass U شیشه اینه
glasswool U پشم شیشه
glasswork U شیشه سازی
brush U شیشه شور
glaze U لعاب شیشه
water glass U شیشه مایع
stined glass U شیشه رنگی
stock bottle U شیشه ذخیره
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com